السلام علیک یا صاحب الزمان خیال روی تو از سر نمی رود بیرون نشسته در دل و دیگر نمی رود بیرون محبت تو ز جانم جدا نمی گردد چنان که شهد ز شکر نمی رود …

السلام علیک یا صاحب الزمان دنیای   بی نگاه تو  تاریک و مبهم  است بی تو  تمام  زندگی  ما  جهنم   است ای  آفتاب سیصدو  چندین  قمر   بگو تا جنگ بدر  دیگرتان  چند تا کم  است

۰۲۱-ای شمع جهان افروز بیا

16 مهر 1392 در 7:51ق.ظ

السلام علیک یا صاحب الزمان ای شمع جهان افروز بیا وی شاهد عالم سوز بیا ای مهرسپهر قلمرو غیب شد روز ظهور و بروز بیا

السلام علیک یا صاحب الزمان جانفشانی بکن ار میطلبی جانان را کس بجانان نرسد تا نفشاند جان را روی بر خاک بنه تا که بر افلاک روی سر بده تا نگری سروری دوران را

السلام علیک یا صاحب الزمان دلم خوش است که عمری به پای گلزارم مباد آنکه برون افکنی زگلزارم چگونه یار بخوانم تو را که می بینم تو خوب تز زگل استیّ و من کم از …

السلام علیک یا صاحب الزمان جز ببوی تو مشام دل و جان عاطر نیست خاطری کز تو فراغت طلبد خاطر نیست سالکی را که دل از کف نبرد جذبه ی شوق گر چه عمری بسلوک …

السلام علیک یا صاحب الزمان ما را به جهان جز به تو کاری نبود جز بر کرمت امیدواری نبود بیتابی عاشق بود از قلب سلیم زیرا که سلیم (۱) را قراری نبود

السلام علیک یا صاحب الزمان ما گـر چـه بـسـتـه ایم لب از گـفـتـگوی دوسـت آیــیــنـــه دار راز نــهــان اســـت روی دوســـت از بـــوی پـــیــرهــن گــذرد آســتـــیــن فــشــان در مـغـز هـر کـه ریـشـه دوانـیـد بــوی دوســت