شعر شهادت

16 شهریور 1394 در 9:29ق.ظ

السلام علیک یا علی بن موسی الرضا فــراق پــارۀ تــن؛ میــوۀ دل  کشنده‌تـر بـود از زهــر قاتـل  پسر اشکش به صورت بود جاری  پـدر پـر می‌زنـد ماننـد بسمل  بنـال ای دل که باشـد داغ بابا …

السلام علیک یا علی بن موسی الرضا  کار تو، همه مهر و وفا بود، رضا جان پاداش تو، کی زهر جفا بود، رضا جان آن لحظه که پرپر زدی و آه کشیدی معصومۀ مظلومه، کجا …

السلام علیک یا علی بن موسی الرضا  سزد جاری شود از دیده ام خون که در خون غرق گردد قصر مأمون چه رخ داده که مأمون ستمکار شرار فتنه اش ریزد ز رخسار

السلام علیک یا علی بن موسی الرضا ای غریبی که ز جد و پدر خویش جدایی خفته در خاک خراسان، تو غریب الغربایی این رواق تو و صحن و حرمت همچو بهشت است روضه ات …

السلام علیک یا علی بن موسی الرضا یا آن که بخوانید به بالین پسرم را یا بر سر زانو بگذارید سرم را شب تا به سحر چشم به راهم که نسیمی از من ببرد سوی …

السلام علیک یا علی بن موسی الرضا وقت مرگ است کجایی پسرم منتظرم تا در این لحظه بیایی بسرم منتظرم زهر بار سفر آخرتم را بسته است تا نگاه تو شود همسفرم منتظرم