السلام علیک یا جوادالائمه ای مرگ مدد کن که من زار بمیرم ای زهر، خلاصم کن و بگذار بمیرم بگذار در این خانه که غمخانۀ من بود تنها و غریب از ستم یار بمیرم

السلام علیک یا جوادالائمه زهر به جان زد شررم ای پدر سوخت ز پا تا به سرم ای پدر جواد مظلوم تو از دست رفت نمانده دیگر اثرم ای پدر

السلام علیک یا علی بن موسی الرضا  دوباره مادر احمد پیامبر زاده و یا که بنت اسد حیدری دگر زاده و یا که فاطمه شبّیر یا شبر زاده یم وسیع ولایت مگر گهر زاده

السلام علیک یا صاحب الزمان به جز از باغ حسنت گل نچیدم گل نمی چینم رخت را بس که می بینم گمان کردم نمی بینم سزد در هر نفس گردم هزاران بار قربانت به امیدی …

السلام علیک یا صاحب الزمان  بی تو غروب جمعه چه دلگیر می شود سیلاب غم ز کوه سرازیر می شود ماه فلک ستاره فشاند ز چشم خویش خورشید پشت کوه، زمینگیر می شود

السلام علیک یا جعفربن محمد الصادق  گرچه غمم به شدت مولا نمی شود این ریسمان ز گردن من وا نمی شود پیری که هیچ غربت و حتی امامتم مانع برای کینۀ اعدا نمی شود

السلام علیک یا جعفربن محمد الصادق  آسوده شده ام خصم ستم کار مرا کشت یک بار مگوئید که صد بار مرا کشت گه روز مرا برد پیاده سوی مقتل گه تیغ کشید و به شب …

السلام علیک یا صاحب الزمان  خار یا خَس هر چه ام از بوستانم، سیّدی! دشمنی کردم ولی از دوستانم، سیّدی! من نگاه معرفت را بسته بودم ورنه تو لحظه لحظه چهره می دادی نشانم، سیّدی!