۰۰۱-بوی گل و سنبل است ، یا که هوای بهار
السلام علیک یا امیرالمومنین
بوی گل و سنبل است یا که هوای بهار
زمزمه ی بلبل است یا که نوای هزار
نفحه روح القدس می رسد از بزم اُنس
یا که نسیم صبا می وزد از کوی یار
صفحه روی زمین ، همچو بهشت برین
از چه چنین عنبرین ، وز چه چنین مشکبار
لاله خودرو برست ، ژاله ی برویش نشست
بوی خوشش کرد مست ، هرکه بدی هوشیار
چرخ مرصّع کمر ، چتر ملمّع بسر
گوهر انجم کند بر سر مردم نثار
هم به بسیط زمین ، پهن بساط نشاط
هم به محیط فلک ، سور و سرور استوار
صبح ازل می دمد ، از افق لم یزل
شام ابد میرمد ، از دم شمس النهار
مظهر غیب مصون ، مظهر مافی البطون
از افق کاف و نون سر زده خورشید وار
مالک ملک وجود ، شمع شبستان جود
شاهد بزم شهود ، پرده گرفت از عذار
از افق لامکان ، عین عیان شد عیان
قطب زمین و زمان ، کون و مکان را مدار
روح نفوس و عقول ، اصل اصیل اصول
نفس نفیس رسول ، خسرو والا تبار
دافع هر شک و ریب ، پاک ز هر نقص و عیب
فالق اصباح غیب ، از پس شب های تار
ناظم سرّ و علن ، بت فکن و بت شکن
غرّه ی وجه الزّمن ، درّه ی رأس الفخار
شاخه طوبی مثال ، در چمن اعتدال
ماه فروزان جمال ، در فلک اقتدار
قبّه ی خرگاه او ، قبله ی اهل کمال
پایه درگاه او ، ملتزم و مستجار
طفل دبستان اوست ، حامل وحی اله
بلبل بستان اوست ، پیک خداوندگار
قاسم ارزاق کیست ؟ ریزه خور خوان او
قابض ارواح کیست ؟ بنده فرمانگذار
صاحب تیغ دو سر ، از دم او مفتخر
روح قدس فیض بر ، از در او بیشمار
مظهر و مجلای حق ، طور تجلای حق
برد به یک جلوه از ، سینه ی سینا قرار
نیّر انجم خدم ، تافت ز اوج حرم
شد ز حضیض عدم نور وجود آشکار
گوهر بحر قِدم از صدف آمد برون
فلک محیط کرم در حرم آمد کنار
کعبه پر از نور شد ، جلوه گه طور شد
سرّ «اناالله» ز «نور» گشت عیان نی ز «نار»
مکه شد از بوی او رشک ختا و ختن
وز چمن روی او گلشن دارالقرار
(آیت الله غروی اصفهانی )
(کمپانی)
دیدگاهتان را بنویسید