جلسه یکشنبه – ۹۳/۱۲/۳

5 اسفند 1393 در 1:18ب.ظ

گزیده ای از سخنان استاد حاج ماشالله عابدی به همراه تفسیر غزلی از حافظ در ذیل:

 

اگر خواندن برای خدا باشد،خیلی جاها نباید خواننده بخواند، چه برسد به اینکه برای گرم کردن و گرفتن مجلس شروع میکند داستان می سازد، مریض می سازد، حالا نه مریضی هست و نه…

آن چیزی که واضح تر است در روضه، میبینی در هیچ کتابی و هیچ جایی نیست، زبان حال هم نیست. روضه جدید جدید…

 

 

مطالب در تفسیر بیت هشتم آمده است:

یک زمانی در این تهران و ایران فرض کنید از مداحان حاج عباس زری باف بود، گودرزی خدابیامرز بود،حاج اکبر ناظم بود، از مداحان بنام حاج محمدعلی اسلامی بود، حاج مرزوق بود. حالا دیگر خبری از آنها نیست. الان یک حاجی های دیگری هستند، مثل حاج منصور و…

هرکسی یک دوری دارد. میشود آدم کاری کند که نوبتش باقی بماند، کمااینکه الان حاج ناظم هم باقی هست، حاج مرزوق هم باقی هست. هرکسی باخدا باشد باقی است. آن کسی که با خودش هست فانی است.

هرکسی بتواند باخدا باشد. که این خیلی مشکل هست و خیلی تمرین میخواهد، بنده هم فقط حرفش را میزنم، حرفش راهم درست نمیتوانم بزنم چه برسد به عملش. اگر با خدا باشد میماند، کارش برای خدا باشد. مثلا یک مصداق غیر معصوم بخواهیم بیاوریم، امام راحل است. میگفت یک نفری آمده بود خدمت امام در نجف. چیزهایی آورده بود ولی امام خیلی تحویلش نگرفت. بعضی ها آمدند خدمت آقا و گفتند چرا! حضرت امام فرمودند به این مضمون که میترسم توجه من از خدا برداشته شود. حالا ما فکر میکنیم که باید به فلانی احترام بگزاریم مبادا بما بی احترامی کند و یا تحویلش بگیریم که ما را تحویل بگیرد. 

این بسیار مشکل است که انسان همه کارش برای خدا باشد، خواندنش برای خدا باشد.

اگر اینطور باشد باید خیلی جاها خواننده نخواند دیگر. بعد جلوتر بریم میبینیم میگه حالا بخوان، این قسمت راکاری کن که بگیره و مجلس گرم بشود، چه کار کند مجلس بگیرد؟ شروع میکند داستان میسازد، مریض میسازد، حالا نه مریضی هست و نه چیزی و نه… حالا شماها این مسائل را ندانید بهتر است ولی متاسفانه برخ مداحان این خصوصیات را دارند. شما هرچی گوش میکنید به نیت راستی گوش کنید. حالا آن چیزی که واضح تر هست در روضه، میبینی در هیچ کتابی در هیچ جایی در هیچ چیزی نیست، زبان حال هم نیست. فقط بنا بر این است که آدم بخواند و مجلس بگیرد و … خوب چطوری مجلس بگیرد؟!

روضه حضرت زهرا سلام الله علیها جدید جدید، خود حضرت زهرا سلام الله علیها هم نشنیده است.

این آن وقت آنی است، فرض کن آنجا یک گریه ای هم میکنند ولی همانجا تمام میشود، ماندگار نیست.

برای خدا کار انجام دادن بسیار سخت است، خیلی تمرین میخواهد.

به اندازه ای که امیرالمومنین علی علیه السلام فرمودند: اگر دنبال عمل صد در صد خالص باشی از عمل میمانی، یعنی به یک درصدی قانع باش و بروجلو. همین که آدم قصدش این باشد که برای خدا باشد، برای خدا بخواند و برای غیر خدا نیست، همین برای خداست.

 

تفسیر غزل حافظ

دل سراپرده‌ی محبت اوست   دیده، آیینه‌دار طلعت اوست
من که سر درنیاورم به دو کون،   گردنم زیر بار منّت اوست
تو و طوبی و ما و قامتِ یار…   فکر هر کس به‌قدرِ همت اوست
گر من آلوده‌دامن‌ام، چه عجب؟   همه‌عالم گواه عصمت اوست
من که باشم در آن حرم که صبا   پرده‌دار حریم حرمت اوست؟
بی‌خیالش مباد منظر چشم   زان‌که این‌گوشه جای خلوت اوست
هر گلِ نو که شد چمن‌آرای   زَ اثر رنگ و بوی صحبت اوست
دور مجنون گذشت و نوبت ماست   هر کسی پنج‌روز نوبت اوست
ملکت عاشقی و گنج طرب   هر چه دارم، ز یمن همت اوست
من و دل گر فدا شدیم، چه باک؟!   غرض اندر میان، سلامتِ اوست
فقر ظاهر مبین؛ که حافظ را   سینه گنجینه‌ی محبت اوست

 

بیت اول: این شعر بسیار خوانده شده به نام امام زمان علیه السلام  و خوانده میشود.

سراپرده یعنی خیمه، یعنی دل جای محبت امام زمان علیه السلام است. دلم پر از محبت امام زمان استو

طلعت یعنی چهره. آیینه دار یک معنی که دارد این است که پادشاهان یک نفر را داشتند که همیشه کنار آنها بود و آینه برای پادشاه میگرفت تا پادشاه خودش را در آن ببیند. اینجا در این مصرع میگوید دیده من مدام مقابل شماست و همیشه شما را میبیند و توجه من به کس دیگری نیست و عکس شما در چشم من است.

بیت دوم: هیچ کجا سر فرود نمی آورم در دو دنیا. نه توجه به این دنیا دارم ونه توجه به آن دنیا دارم. زیر منت و محبت امام زمان علیه السلام هستم.

در حالات ایاز و سلطان محمود غزنوی هست که، چون به ااز بسیار محبت میکرد، اطرافیان آمدند و بسیار شکوه کردند که چرا همه مارا رها کردی و فقط به ایاز توجه داری. سلطان محمود مقداری سکه اشرفی آورد و همه را جمع کرد سکه هارا ریخت و گفت هر که بیشتر جمع کرد آن از همه نزد من محبوب تر هست. همه هجوم آوردند ولی ایاز ایستاد. سلطان محمود گفت تو چرا ایستادی؟ ایاز گفت: من وقتی تورا دارم همه چیز دارم چه احتیاجی دارم که بروم سکه جمع کنم. ان وقت سلطان محمود به همه گفت حالا علت علاقه من به او را فهمیدید. 

حالا در این بیت میگوید من که سر فرود نمی آورم در مقابل دو دنیا چون هرچه دارم از امام زمان علیه السلام است.

بیت سوم: طوبی درختی است در بهشت که آنقدر بزگ است شاخه هایش همه جا رفته و کنار هر مومنی شاخه ای از آن است.

تو و آن درخت طوبی برای تو ، هر چه میخواهی از آن بگیر. ما و قامت یار(امام زمان علیه السلام) برای من، یعنی امام زمان هم برای ما.

هر کسی باچیزی دل خوش است مثلا بچه های کوچک با اسباب بازی و مثل ما هم با خانه و ماشین و… یک کسی هم با خدا خوش است.

بیت چهارم: اگر من بد هستم زیانی به دنیا و مافیها نمیزند، بدی من از خود من است. همه عالم گواهی میدهد به عصمت و پاکی او، اگر از من بدی سر زد این از من است.

بیت پنجم: باد هر کجا که بخواهد میرود ومانعی ندارد. صبا که هرجا بخواهد میتواند برود ه آنجا نمیتواند برود، آنوقت من چطور میخواهم برم.

بیت ششم: چشم من بی خیال از نگاه آن نباید باشد. همه وقت باید به یاد او باشم.

بیت هفتم: گل ها اگر جلوه ای دارند و رنگ و رویی دارند و دلبری میکنند همه به واسطه اینست که با او همنشین شده اند .

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

۵

 

یک پاسخ به “جلسه یکشنبه – ۹۳/۱۲/۳”

  1. سلام و عرض ارادت
    خسته نباشی دلاور
    صرفا جهت عرض ادب و احترام خدمت رسیدم .
    شاد و سرافراز باشید .
    یا علی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *