اینجا مدفن کسی است که میخواست اسراییل را نابود کند

11 بهمن 1393 در 6:12ب.ظ

مقام معظم رهبری(حفظه الله تعالی) در پیامی ضمن ابراز تاسف از شهادت سردار حسن تهرانی مقدم وی را دانشمندی برجسته و پارسایی بی ادعا دانستند که با سینه گشاده و عزم راسخ همواره به پیشواز خطر شتافته و در دوران دفاع مقدس و پس از آن هرگز احساس خستگی به خود راه نداد و فرمودند فقدان مردان بزرگ در هر کشور و جامعه​ای برای آن مردم و آن کشور خسارت و تاسف بار است.

سرلشگر دکتر فیروزآبادی، رئیس ستاد کل نیروهای مسلح:
شهید تهرانی مقدم با وارستگی کامل کارهای بزرگی انجام داد.

سرلشگر غلامعلی رشید، جانشین رئیس ستاد کل نیروهای مسلح:
هر چه درباره شهید تهرانی مقدم گفته شود کمتر از جایگاهش خواهد بود.

دکتر احمدی نژاد، رئیس​ جمهور:
تهرانی مقدم فرزند عزیز ملت ایران و از انقلابیون اصیل بود.

سرلشگر یحیی رحیم صفوی مشاور عالی فرمانده کل قوا::
سرلشگر تهرانی مقدم فرمانده​ای دانشمند، عارف، مخلص و مجاهدی بزرگ بود.

سرلشگر محمدعلی جعفری، فرمانده سپاه پاسداران:
خبر شهادت مقدم را از خودش شنیدم.

امیر دریابان علی شمخانی:
راه و هدف شهید مقدم از بین رفتنی نیست.

مردی که لرزه بر اندام آمریکا و رژیم صهیونیستی انداخت
وما رمیت اذ رمیت و لکن‌الله رمی
سردار سرتیپ پاسدار یعقوب زهدی

در پی پیروزی در عملیات طریق‌القدس و آزادسازی بستان، امام خمینی(ره) در ۸ آذر ۱۳۶۰طی پیامی این عملیات را فتح‌الفتوح نامیدند و فرمودند:
«آنچه برای اینجانب غرورانگیز و افتخار آفرین است، روحیه بزرگ و قلوب سرشار از ایمان و اخلاص و روح شهادت‌طلبی عزیزانی که سربازان حقیقی ولی الله اعظم ارواحنا فداه هستند می‌باشد و این است فتح‌الفتوح. من به ملت بزرگ ایران و به فرماندهان شجاع قبل از آنکه پیروزی شرافتمندانه و بزرگ خوزستان را تبریک بگویم، وجود چنین رزمندگانی را که در دو جبهه معنوی و ظاهر و باطن از امتحان سرافراز بیرون آمده‌اند تبریک می‌گویم.

فرمانده ادوات
شهید حسن تهرانی مقدم یکی از همان رزمندگان مورد خطاب حضرت امام خمینی(ره) بود که در این عملیات مسئولیت واحد ادوات تیپ کربلا را برعهده داشت که شامل انواع خمپاره‌انداز، سلاح‌هی ضد زره و تیربار بود. در حالی که حدود بیست سال سن داشت، به خاطر جثه لاغر و نحیف و چهره استخوانی‌اش بیش از هجده سال نشان نمی‌داد ولی هوش سرشار و نبوغ بالایی که خداوند به او عطا کرده بود، باعث شده‌بود که بیش از ده سال جلوتر از سن خودش حرکت کند و توانایی و تخصص و ظرفیت و لازم برای چنین وظیفه مهمی را در عرضه نبرد کسب کند.

مسئول هماهنگی آتش توپخانه
درخشش حسن در طرح‌ریزی و به کارگیری ادوات و عملکرد موثر وی موجب شد که توجه فرماندهانی چون برادر رحیم صفوی، برادر رشید و شهید باقری که به آتش پشتیبانی اهمیت می‌دادند،‌ به او جلب شود و در عملیات بعدی یعنی فتح المبین، فرمانده (اسبق) کل سپاه، برادر محسن رضایی حکمی را برای هماهنگی پشتیبانی آتش بین ارتش و سپاه که عملیات مشترک انجام می‌دادند، صادر کنند و حسن با حضور در قرارگاه مرکزی کربلا و استقرار برادران همکار خود در قرارگاه فرعی چهارگانه فتح،‌ نصر، فجر و قدس توانست این ماموریت مهم را به نحو احسن به انجام برساند و پشتیبانی آتش مناسب و موثری را برای یگان‌های سپاه که متشکل از نیروهای پاسدار و بسیجی بود و در این عملیات استعداد آنان به صد گردان می‌رسید فراهم گردد. عملیات بعدی بیت‌المقدس بود که با همان ساختار قرارگاه کربلا و چهارقرارگاه فرعی به طور مشترک توسط ارتش و سپاه انجام شد و شهید مقدم نیز با همان ترکیب برادران همکارش، به ماموریت هماهنگی پشتبیانی آتش ادامه دادند.
در عملیات‌های ظفرمند و موفقیت‌آمیز فتح المبین و بیت‌المقدس علاوه بر آزادسازی قریب به هشت هزار کیلومتر مربع از مناطق اشغالی میهن اسلامی از جمله سزمین‌های غرب دزفول و جنوب غربی اهواز که خرمشهر در صدر آن فتوحات قرار داشت، در سایه نصرت وعنایت الهی ، غنایم بسیاری نیز نصیب رزمندگان اسلام گردید، که از جمله آنها قریب به دویست قبضه توپ از انواع مختلف که اکثرا نو و آماده به کار بودند و چندین زاغه بزرگ مهمات بود.

موسس و فرمانده توپخانه سپاه
شهید مقدم و شهید شفیع زاده که ایده تشکیل توپخانه سپاه را در سر می‌پروراندند توپ‌هایی غنیمتی را نعمت و هدیه الهی به رزمندگان مخلص و خداجو تلقی کردند و شکرانه این نعمت الهی را در سازماندهی سریع و به کارگیری علیه دشمن بعثی می‌دانستند. لذا فرصت را مغتنم شمرده و پیشنهاد تشکیل توخانه برای سپاه را با فرماندهی کل مطرح کردند. برادران ارتشی که توپخانه را رسته‌ای فوق‌العاده تخصصی که مهارت در آن را مستلزم آموزش‌های بلند مدت در مراکز آموزشی می‌‌دانستند، آن را از عهده سپاه خارج می‌دانستند و از سوی دیگر برخی فرماندهان سپاه نیز اعتقاد داشتند که یگان‌های رزمی سپاه بایستی سبک و چالاک باشند و نباید به تجهیزات سنگین روی بیاورند. حسن با نبوغ فکری‌ای که داشت و همواره افق‌های آینده را برآورد می‌کرد، استدلال می‌کرد که نبردهای گسترده‌تر و سخت‌تری پیش رو داریم و توپخانه ارتش کفایت پشتیبانی آتش یگان‌های خود را نمی‌کند و نمی‌توان برای یگان‌های سپاه که در حال توسعه نیز بودند به توپخانه ارتش متکی بود. لذا سپاه بایستی توپخانه‌ای قوی راه‌انداز کند برادر محسن رضایی با اعتماد به حاج حسن تهرانی مقدم حکم فرماندهی مرکز توپخانه را برای ایشان صادر کردند
شهید مقدم، شهید شفیع‌زاده را به عنوان قائم مقام خود تعیین وشروع به بسیج کادر کرد. بخشی از برادران که تجربه کار در ادوات، خمپاره و دیده‌بانی داشتند و بخش دیگری از برادران که خدمت سربازی را در توپخانه ارتش سپری کرده‌بودند، هسته اولیه توپخانه سپاه در تیپ‌ها را تشکیل دادند و همزمان گردان‌های مستقل توپخانه نیز سازماندهی شدند. در عملیات‌های رمضان که حدود دو ماه بعد از عملیات بیت‌المقدس انجام گرفت، بخش اعظم توپ‌های غنیمتی در قالب آتشبارها و گردان‌های توپخانه در کنار توپخانه ارتش علیه دشمن بعثی به کار گرفته شد.
باور این امر برای برادران ارتشی مشکل بود. لذا شهید صیاد شیرازی به اتفاق مشاوره توپخانه ارتش و شهید مقدم قبل از شروع عملیات از یگان‌های توپخانه سپاه بازدید کردند که نتیجه آن تایید و تحسین و ابزار شگفتی از کار بزرگی بود که انجام شده‌بود. طولی نکشید که در پاییز ۱۳۶۱ حسن اولین گروه توپخانه را تشکیل داد و چون مقارن با ماه محرم بود،‌ نام آن را گروه ۶۱ محرم گذاشت و شهید حسن غازی را به فرماندهی آن گروه گمارد. او از مرزهای دریایی جنوب هم غافل نبوده و گروه ۵۶ یونس را هم برای پدافند ساحلی تاسیس کرد و کلیه توپ‌های تیر مستقیم با برد بلند را در آن یگان سازماندهی کرد.
نهال نوپای توپخانه به سرعت بارور شد و به ثمر نشست وعملیات به عملیات گسترش پیدا کرد. ترکیب دو حسن (تهرانی مقدم و شفیع زاده) مدیریت قوی، جامع و کاملی را در راس توپخانه سپاه شکل داده‌بود. تهرانی مقدم بلند پرواز و ایده‌پرداز بود و شفیع‌زاده مدیری توانا که سازماندهی، کادرسازی و آموزش و هماهنگی یگان‌ها را برعهده داشت.
ساخت کاتیوشا
موشک‌انداز کاتیوشا سلاحی است دارای تحرک و سرعت در تیراندازی که درعرض چند ثانیه منطقه وسیعی را با شلیک ۴۰ موشک زیر آتش انبوه قرار می‌دهد. تنها سلاح موشکی که ارتش در اختیار داشت، همین کاتیوشا بود که حداکثر برد آن ۲۰ کیلومتر بود. مقدم در همان سال اول تشکیل توپخانه در سپاه به فکر تهیه این سلاح افتاد و با در اختیار گرفتن یک سوله در حومه تهران و فراهم کردن امکانات محدودی از ماشین‌افزا وابزار مکانیکی، تیمی را برای ساخت یک نمونه کاتیوشا مامور کرد تابباوراند که قادر به ساخت آن هستیم. حتی اعتبار آن را از محل کمک‌های مردمی تامین کرد و طولی نکشید که اولین قبضه کاتیوشا ساخته شد و با تحویل آن به صنایع دفاعی، سپاه زمینه تولید انبوه آن را فراهم ساخت.

مقابله به مثل
رژیم جنایتکار عراق که از ابتدای جنگ برخی شهرها مثل دزفول را زیر موشکباران قرار داده‌بود، با تداوم پیروزهای رزمندگان اسلام و فقدان توان مقابله در جبهه‌ها روی به موشکباران و بمباران شهرها آورد تا از این طریق مردم را به ستوه آورده و برای توقف جنگ به حکومت ایران فشار بیاورند. ملت مسلمان و مقاوم ایران نیز با تحمل خسارات جانی و مالی، در خیابان‌ها فریاد می‌زدند «موشک جواب موشک» مقدم با شنیدن ندای هل من ناصر مردم در این فکر فرورفت که چه کسی باید جواب دشمن را بدهد. او با دید بلند و آینده نگر خود دریافته بود که اگر به موشک و تجهیزات بازدارنده دست پیدا نکنیم، ددمنشی‌های صدام ادامه خواهد یافت و شدت خواهد گرفت. او رسالت آینده خود را دریافته بود و دیگر موفقیت‌های توپخانه برایش جذاب و راضی کننده نبود.
اولین آزمایش موشکی را که به شکل ابتدایی ساخته شده‌بود در علمیات خیبر تست کرد که تا پای شهادت نیز پیش رفت ولی حکمت خداوند، زنده ماندن و انجام ماموریت سرنوشت‌ساز برای جمهوری اسلامی ایران را برایش رقم زده بود.

پایه‌گذاری قدرت موشکی
بعد از عملیات خیبر به شفیع‌زاده گفت با وجود تو و بچه‌های توپخانه دیگر نیازی به حضور من نیست ومن بایستی بروم دنبال موشک تا دست امام در برابر توحش صدام خالی نباشد. او با انتخاب تعدادی از برادران توپخانه به سراغ رسالت جدید خود رفت و یک سالی طول نکشید که اولین موشک ایران در تاسیسات نفتی کرکوک فرود آمد (اسفند ۱۳۶۳). صدام که کاملا غافلگیر شده بود اعلام کرد که انفجار ناشی از خرابکاری بوده وایران موشکی در اختیار ندارد. موشک بعدی در بانک رافدین بغداد فرود آمد تا جایی برای انکار باقی نمایند. با ادامه شرارت‌های صدام، سه موشک دیگر در همان ماه به بغداد پرتاب شد.
دستیابی ایران به توان موشکی که ابتدا با خرید ودر ادامه با ساخت صورت گرفت و حاصل تلاش‌ بی‌وقفه و شبانه‌روزی حسن و یارانش بود موجب کنترل دامنه حملات صدام به شهرها و مناطق مسکونی شد.
صنعت موشکی که امروزه ایران را درتراز بالایی از بازدارندگی قرار داده و از نظر علمی و تکنولوژیکی، توانمندی و ظرفیت بالایی را برای کشور ایجاد کرده، میراث گرانقدری است که شهید مقدم در تاسیس و توسعه آن نقش بی‌بدیلی داشته.

قدرت واقعی
او با اینکه در راس سازمان‌های به کارگیرنده سلاح‌های قدرتمندی چون توپ و موشک قرار گرفته بود لکن قدرت واقعی را ایمان و توکل به خداوند قادر و متعال می‌دانست؛ به همین دلیل به هنگام تاسیس مرکز توپخانه سپاه آیه شریفه: «و ما رمیت اذ رمیت و لکن‌الله رمی» را در صدر تابلوی آن قرار داد و روی هر موشکی که پرتاب می‌کرد همین آیه را حک کرده بود و در کلیه عملیات‌های موشکی در هنگام آمادگی به طور دسته جمعی دعای توسل می‌خواندند.

بالاترین مقام
درجه وپست و مقام و موقعیت در نظر او ارزشی نداشت. در سال ۱۳۷۰ که به دریافت درجه سرتیپی از دست فرمانده معظم کل قوا نائل شدم، در همان مراسم پیش تهرانی مقدم که آن موقع در جه سرتیپ دومی داشت رفتم و گفتم تو فرمانده من بودی و این درجه مال تو بود که به اعطا شد. او با خنده گفت «همین که این درجه روی شانه‌های توست انگارروی دوش من است. عنان و درجه به ماها هویت نمی‌دهد بلکه این ما هستیم به آن ارزش می‌دهیم». بارها از وی شنیده‌بودم و درعمل نیز اثبات کرده بود که بالاترین پاداش خود را لبخند رضایت رهبری می‌دانست.

معنویت و پارسایی
توسل به ائمه (ع) و حضرت زهرا(س) تضرع و استغاثه در دعا و راز و نیاز شبانه، او را از وابستگی‌های زمینی رهانیده و آسمانی کرده بود. این مراتب معنوی که به آن دست یافته بود و بحق باصفت «پارسای بی ادعا» از سوی رهبر و مقتدایش توصیف گردید، از ظاهرش پیدا نبود و ماها که با او همسنگر بودیم از آن اگاهی داشتیم. آیات و ادعیه زیادی را حفظ بود و مرتب زیر لب زمزمه می کرد؛ به خصوص به هنگام انجام ماموریت ودر خطوط مقدم نبرد.

در محضر معشوق و در جمع یاران
مدت‌ها بود که همرزمان شهیدش همچون حسن شفیع‌زاده، حسن قاضی، حبیب‌الله کریمی، مصطفی تقی جراح، علیرضا ناهیدی، غلامرضا یزدانی، مهدی پیرانیان و خیل عظیمی از شهدای توپخانه و موشکی سپاه جای او را در صدر محفل خود آماده کرده و چشم به راهش بودند و حال در بزم الهی و نورانی خود، چون نگینی شهید مقدم را در میان حلقه خود قرار داده‌اند. روحشان شاد و راهشان پر رهروباد.

زندگینامه و گاهشمار

بچه محله سرچشمه، جوانکی لاغر اندام و سر به زیر با موهای فرفری که مانند بسیاری از جوانان نسل انقلاب، پاسداری از نهضت را تکلیف خود دانست و به صف سپاهیان روح‌الله پیوست و سرباز فرمانده کل قوا شد.
بعد از شهادت علی (برادرش) در سوسنگرد که از کودکی‌ انس زیادی با هم داشتند، عزمش بیش از پیش جزم شد و با نبوغ بی‌حدش،‌ کاری را شروع کرد که از ساخت خمپاره ۶۰ آغاز شد و تا موشک شهاب ۳ رسید. جوانی که در دانشگاه جنگ،‌ فارغ التحصیل شد؛ از صدام تا سران صهیونیستی و آمریکایی برای سرش جایزه گذاشتند و شد کابوس بی‌پایان لشکریان شیطان و امیر لشکریان خدا.
در این گزارش مروری کوتاه داریم بر مقاطع تاثیرگذار زندگی این دانشمند عزیز که اقدامات جهادگرانه‌اش پایه‌گذار بسیاری از پیشرفتهایب فناورانه و بازدارنده گذشته و آینده شد.

۶/۸/۱۳۳۸
تولد در محله سرچشمه
در محله سرچشمه
در محله سرچشمه تهران متولد شد. پدرش محمود تهرانی مقدم به پیشه خیاطی مشغول بود.

۱۳۴۵
اغاز تحصیلات
به علت شغل پدر (خیاطی) به محله شکوفه وسپس به محله بهارستان نقل مکان کرد و مدارس ابتدایی و دبیرستان را در همین مناطق گذراند.

۱۳۴۸
ورود به مسجد زینب کبری(س)
در مسجد زینب کبرای سرچشمه زیر نظر آیت‌الله سید علی لواسانی امام جماعت و مدیر مسجد،‌ تعلیمات دینی و مقدمات آشنایی با اسلام را فرا گرفت و به همراه برادرانش در گروه سرود مسجد شروع به فعالیت کرد. این گروه سرود، هسته‌ اصلی گروه سرودی بود که در روز ۱۲ بهمن ۵۷ در فرودگاه مهرآباد به اجرای برنامه پرداخت.
آیت‌الله لواسانی در این باره می‌گوید:«محل ما خیابان امیرکبیر،‌ کوچه آمیز محمود وزیر است. آنجا یک مسجد و یک حوزه علمیه داریم و خانه ما هم کنار مسجد است. وقتی می‌رفتیم برای نماز، کارهای دیگری هم می‌کردیم. مثلا با نوجوانان کارمی‌کردیم و برایشان نامه داشتیم. یک گروه سرود هم درست کرده بودیم که در روزهای انقلاب برای خودش بروبیایی داشت. مسجد پررونقی بود و بچه‌های خوبی در آن رفت و آمد می‌کردند. برخی که نمی‌امدند، کسی را می فرستادم ومی‌گفتم بگویید آقای لواسانی کارتان دارد. به دنبالشان میرفتیم. الحمدالله آن نسل حالا سردار و سرتیپ ومتخصص شده‌اند و برای خودشان بروبیایی دارند خدارا شکر.
سه برادر بودند. محمد آقا که خدا حفظشان کند الان هستند، حاج حسن آقا که یگانه بودند و شهید علی، برادر اینها. مادر خوب و متدینی دارند. خداحفظشان کند. اینها رو اورد مسجد پیش ما. چقدر این جاج حسن آقا با اخلاص بود. ما با اینها مانوس بودیم و برایشان کلاس گذاشته بودیم وبرایشان احکام می گفتیم. جقدر بچه‌های خوبی بودند»

۱۳۵۶
قبولی در دانشگاه در مقطع فوق دیپلم
در رشته صنایع (برش قطعات صنعتی) در مقطع فوق دیپلم مدرسه عالی تکنیکیوم نفیسی پذیرفته شد.
۱۳۵۷
همراهی در مبارزات انقلابی
همزمان با اوج‌گیری فعالیت انقلابی تحت تاثیر برادرش محمد به صف انقلابیون پیوست. برادر بزرگترش احمد در این باره می گوید:«در روزهای منجر به پیروزی انقلاب به اتفاق دوستانش در فعالیت‌های زیرزمینی، نارنجک‌های دستی می‌‌ساخت که با استفاده از سه راهی لوله آب تولید می‌شد. شب ۲۲ بهمن در میدان امام حسین (فوزیه سابق) با پرتاب نارنجک دستی یک خودروی نظامی ارتش را مصادره و سرهنگ سوار بر خودرو را به اسارت درآورد» .

۱۳۵۸
اخذ مهندسی صنایع
در مقطع لیسانس رشته مهندسی صنایع ادامه تحصیل داد و موفق به اخذ مدرک مهندسی شد.

۷ تیرماه ۱۳۵۹
عضویت در سپاه پاسدران در اطلاعات منطقه ۳ سپاه شمال مشغول به فعالیت شد وتا ۳۱/۷/۵۹ در این سمت باقی ماند. در زمان شورش‌های قوی در نقاط مرزی که مهم‌ترین آنها حوادث تجزیه‌طلبانه در کردستان بود و سپاه را در ۱۵ ماه اول عمر خود متوجه ضرورت تقویت صبغه نظامی کرد. با این رویکرد تا شهریور ۱۳۵۹ که در آستانه هجوم رژیم بعث عراق قرار گرفتیم، حداکثر توان رزمی سپاه تعداد معدودی گردان‌های رزمی بود که با روش‌های چریکی وغیر کلاسیک، درگیر مبارزه با اشرار وضد انقلابیون مسلح در کردستان شدند. سنگین‌ترین سلاحی هم که در اختیار سپاه بود، تعدادی خمپاره‌انداز و آرپی‌جی و تیربار بود در حالی که همین وضعیت ضد انقلابیون در کردستان، مسلح به توپخانه هم بودند. شاید آمار کل سلاح‌های سپاه در آن مقطع از چند هزار تفنگ ژ۳ و کلت و ده‌ها خمپاره‌انداز و آرپی‌جی تجاوز نمی‌کرد و این، همه موجودی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بود.

۱۳۵۹
بعد از عملیات ثامن‌الائمه که منجر به رفع محاصره آبادان شد‌، ازجمله غنائم به دست آمده از عراق یک آتشبار توپخانه ۱۵۵ میلیمتری کشش بود که از جانب دشمن در شمال ابادان بین دارخوین و پل مارد مستقر بود. این آتشبار توپخانه بلافاصله تعمیر و عملیاتی شد و در همان منطقه علیه دشمن به کار گرفته شد. سه ماه بعد در عملیات فتح بستان مجددا یک گردان توپخانه ۱۳۰ میلیمتری و یک آتشبار ۱۰۵ میلیمتری پرتغالی ارتش عراق از سوی رزمندگان تیپ ۱۴ امام حسین (ع) اصفهان به غنیمت گرفته شد که این گردان به دستور حسین خرازی (فرمانده تیپ) سازماندهی شده و در عملیات فتح‌المبین در پشتیبانی از گردان‌های مانوری بسیجی مبادرت به اجرای اتش کرد.
این دواتفاق مبدا شکل‌گیری توپخانه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است.

۹آذر ۱۳۶۰
مسئول تطبیق آتش خمپاره‌ای سپاه در قرارگاه کربلا در عملیات طریق‌القدس
حاج حسن بعد از عملیات ثامن‌الائمه متوجه ضعف اتش پشتیبانی خودی مستقر در خطوط مقدم جنگ شد،‌ مدت‌ها روی این موضوع فکر کرد و سرانجام در پاییز ۱۳۶۰ طرح ساماندهی آتش پشتیبانی (خمپاره‌اندازها) را به صورت سنجیده و مدون تقدیم حسن باقری کرد. نامه را محسن رضایی(فرمانده وقت کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی) امضا کرد وتحویل حسن باقری داد و حسن باقری آن را به حسن مقدم داد. حاج حسن نامه تایپ شده را خواند و دید طرح خودش درباره ساماندهی خمپاره‌اندازها به منظور پشتیبانی از نیروهای پیاده است. نامه خطاب به فرماندهان قرارگاه قدس، نصر، فجرو فتح سپاه در جبهه‌های جنوب بود: «برادر حسن مقدم به عنوان فرمانده پشتبیانی کننده آتش‌های خمپاره‌ای سپاه معرفی می‌شوند، لازم است با او همکاری کنید».

۱۳۶۱
تاسیس توپخانه سپاه
روایت شهید «عملیات فتح‌المبین تمام شد. من در سپاه شوش وقتی گزارش را به آقا رشید می‌دادم، دیدم آقا رشید باخنده می‌گوید«مقدم برو توپخانه سپاه را سازماندهی کن. برو سراغ توپخانه». گفتم آقا رشید ما داریم خمپاره را سازماندهی می‌کنیم. در عملیات فتح‌المبین (اگر اشتباه نکنم)۱۴۸ قبضه انواع توپ‌های روسی به غنیمت سپاه درآمده بود. آن موقع سپاه ۹ تیپ داشت. قرار شد برویم آن توپ‌ها را بیاوریم و سازماندهی کنیم. شهید بزرگوار حسن شفیع‌زاده اولین نفری بودکه رفتم دنبالش. بعد از عملیات فتح‌المبین از تیپ‌المهدی شوش آوردمش پیش خودم و آقای محمد آقایی که از مسئولین توپخانه سپاه بودند، به انضمام شهید ناهیدی. این بچه‌های نخبه باهوش را جمع کردیم و توپخانه سپاه راتشکیل دادیم».

۱۳۶۱
راه‌اندازی مرکز تحقیقات فنی توپخانه در اهواز
روایت شهید: «در آن زمان توپ‌های غنیمیتی ما ۱۵۶ قبضه بود که همه آنها در دشت عباس و چناله به غنیمت گرفته شده‌بودند. ما برادران ارتشی را برای آموزش این توپ‌ها دعوت کردیم که یک تیم از توپخانه‌ ارتش برای ما اعزام شد و وقتی توپ‌ها را دیدند گفتند این توپ‌ها روسی هستند و آموزشی ک ما دیده‌ایم توپ‌های آمریکایی بوده و کاربرد این توپ‌ها را نمی‌دانیم. ما می‌خواستیم از این توپ‌ها در عملیات بیت‌المقدس استفاده کنیم ولی هیچ آموزشی ندیده بودیم. توپ‌های زیادی با مهمات خوبی داشتیم ولی برای ما کارامد نبودند. برادر بهمن چیره دست به دلیل تخصصی که داشتند توپ‌ها را راه‌اندازی کردند و مرکز تعمیر و نگهداری توپخانه راه‌اندازی شد و توپ‌ها راهی عملیات شدند. دومین نفری که به یاری ما شتافت،‌ شهید ناهیدی بود که آموزش‌های لازم را خیلی با حوصله برای استفاده از وسایل غنیمت گرفته شده مثل ترتیل‌های فلزی،‌ دوربین‌های پاکدو و تجهیزات نشانه‌روی به ما دادند».

۱۳۶۱
آغاز زندگی مشترک
پدرش محمود تهرانی مقدم در همین سال از دنیا رفت و حسن با وجود مشغله فراوان در جنگ با اصرار خانواده زندگی مشترک را آغاز کرد.

۱۳ آبان ۱۳۶۲
راه‌اندازی فرماندهی موشک سپاه
روایت سردار زهدی:«ابان سال ۱۳۶۲ به برادر حسن تهرانی مقدم که صاحب ایده‌های بزرگی در این زمینه بود،‌ ماموریت راه‌اندازی و سازماندهی «فرماندهی موشکی زمین به زمین سپاه» محول گردید ».

۱۴ بهمن ۱۳۶۲
شلیک توپ به سمت بصره
حضرت امام (ره) با مقابله به مثل حملات موشکی عراق موافقت کردند. ما در آن زمان فاقد سامانه موشکی بودیم و فقط با توپخانه می‌توانستیم مقابله به مثل کنیم. در جلسه‌ای که سردار مقدم به عنوان فرمانده توپخانه سپاه حضور داشتنتد،‌ قرار شد شهر بصره را با توپ‌های ۱۳۰ میلیمتری که حداکثر برد آنها ۲۸ تا ۳۰ کیلومتر بود مورد حمله توپخانه‌ای قرار بدهیم.

۱۵ اسفند ۱۳۶۳
شلیک اولین موشک به سمت عراق
در تاریخ ۲۱/۱۲/۱۳۶۳ اولین موشک ایران به کرکوک شلیک شد. دومین موشک هم در بامداد ۲۳/۱۲/۱۳۶۴ به بانک ۱۸ طبقه رافدین بغداد اصابت کردو موشک بعدی در باشگاه افسران ارتش عراق در بغداد فرود آمد و حدود ۲۰۰ نفر از فرماندهان عراقی را به هلاکت رساند.
روایت سردار زهدی: «وقتی که بنا شد اولین موشک را خود برادران سپاه به سمت بغداد شلیک کنند، با هم به کرمانشاه رفتیم. مقدمات کار فراهم شد و باشگاه افسران بغداد را هدف گرفتیم. مرحوم شهید مقدم پیشنهاد کرد اول دعای توسل بخوانیم و بعد از دعا به زبان فارسی با خدا صحبت کرد و گفت: «خدایا ما نمی‌خواهیم مردم عراق را بکشیم. ما می‌خواهیم نظامیان را از بین ببریم که هم ما و هم عراقی‌ها را می‌کشند. خدایا این موشک را باشگاه افسران بزن». موشک شلیک شد و همه پای رادیو نشستیم. پس از چند دقیقه رادیو بی‌بی‌سی اعلام کرد یک موشک باشگاه افسران بغداد را منهدم کرده و تعداد زیادی از افراد حاضر در آن کشته شده‌اند. من پیشانی شهید مقدم را بوسیدم و گفتم این به هدف خوردن موشک نتیجه اخلاص و پاکی تو بود».

۱۶شهریور ۱۳۶۴
Image08
انتصاب به عنوان فرمانده موشکی نیروی هوایی سپاه
پس از صدور فرمان تاریخ امام (ره) مبنی بر تشکیل نیروهای سه گانه سپاه پاسداران،‌ شهید مقدم در سال ۱۳۶۴ به سمت فرماندهی موشکی نیروی هوایی سپاه منصوب شد.
روایت محسن رضایی: «جنگ شهرها که آغاز شد صدام به شدت شهرهای ما را با موشک و بمباران هوایی مورد حمله قرار می‌داد و فشار خیلی زیادی روی ما می‌آمد. من یک روز برادر محسن رفیق دوست را که مسئول لجستیک سپاه بود خواستم و گفتم ما چاره‌ای نداریم جز اینکه جواب موشک‌ها را با موشک بدهیم، لذا ایشان را فرستادیم سوریه و لیبی و در آخر جنگ هم کره شمالی.
بعد دیدم باید ساماندهی موشک‌ها را خودمان انجام دهیم. بعد از مشورت با برادران رشید، صفوی و شمخانی به این نتیجه رسیدم که فرد مناسب برای این کار حسن تهرانی است. ایشان را فراخواندیم و گفتیم توپخانه را بسپار به شفیع‌زاده و خودت با تیمی از دوستانت یگان موشکی را تشکیل دهید. ایشان کمی به من نگاه کرد و چیزی نگفت. بعدها برادر جعفری مسئول زرهی سپاه به من گفت در سوریه که بودیم حسن به من گفت: برادر محسن از من خواسته تیپ موشکی تشکیل بدهم. توپخانه را می‌شد کاری کرده ولی موشک‌های خیلی پیچیده‌اند. به هر حال باید با توکل این کار را انجام دهیم».

۱۳۶۵
تلاش برای استقلال در صنعت موشکی
از ۲۰ مرداد ۱۳۶۵ تا ۱۰ دی ۱۳۶۵ بعد از عملیات والفجر ۸ و قبل از کربلای ۴، لیبیایی‌ها در همکاری موشکی کارشکنی کردند و ما توان جواب دادن نداشتیم. ما در ۲۰ مرداد ۶۵ پالایشگاه نفتی الدوره عراق را زدیم. در این مقطع پنج موشک زدیم ولی به دلیل کارشکنی لیبیایی‌ها ۳۵ روز توان پاسخ نداشتیم. لیبیایی‌ها ۳۸ ایراد روی سکو قطعات گذاشته بودند. بعضی از قطعات همزمان با مذاکراتی از کره شمالی وارد شد.
روایت محسن رضایی: «قذافی فکر کرده بود با دادن تعدادی موشک می‌تواند دل مارا به دست بیاورد و امام بعد از گذشت چند سال از انقلاب به او اجازه ملاقات می‌دهد که به ایران بیاید، بنابراین چندین موشک به همراه لانچر پرتاب و تعدادی کارشناس را به ایران فرستاد. همین که ما مشغول کار با آنها شدیم، شنیدیم که پادگانی که برایشان در نظر گرفته‌ایم را ترک کرده‌اند و به همراه قطعاتی از موشک‌ها به سفارت لیبی رفته‌اند، به طوری که نمی‌توان از موشک‌ها استفاده کرد. حسن و تیمش ظرف دو ماه این موشک‌ها را عملیاتی کردند و به محض اینکه عراق موشک زد، ما هتل الرشید را که محل تجمع دیپلمات‌ها بود زدیم».

۱۸ مرداد ۱۳۶۷
شرکت در عملیات مرصاد
به روایت سردار نامی: «در بحبوحه عملیات مرصاد دیدیم سردار مقدم به عنوان یک خدمه پای یک خمپاره ۱۲۰ در حال شلیک به سمت دشمن و منافقین است. سردار مقدم یعنی کسی که به عنوان فرمانده موشکی در حال انجام وظیفه بود وقتی ضرورت را احساس می‌کند می‌آید به عنوان یک خدمه ۱۲۰ به مقابله با دشمن».

۱۳۶۶
به روایت سردار نامی: «همزمان با انجام عملیات‌های مقابله به مثل موشکی و با پیگیری‌هایی که خود سردار مقدم داشتند در اواخر جنگ به یک سامانه موشکی و راکت ساخت داخل دست پیدا کردیم به نام راکت نازعات، که بردش بین ۸۰ تا ۱۲۰ کیلومتر است و با تلاش‌هایی که انجام داده‌بودند به ۱۵۰ کیلومتر رسیده‌بود. از دلایل طراحی و ساخت این سامانه، کمک در کنار موشک اسکاد بود که بتواند با یک نواخت تیر بالا قدرت مقابله با جنگ شهرها را داشته باشد. موشک اسکاد، موشک گران قیمتی است و به لحاظ آماده‌سازی و کم و کیف پرتاب برای اهداف خاص استفاده می‌شود. ما بعضا اهدافی داشتیم با ابعاد گسترده‌که حتما نیاز به دقت یا قدرت انفجار زیاد داشت منتها تنها سامانه‌ای که داشتیم همین اسکاد بود و لذا از همان مقطع همزمان با فعالیت تحقیقاتی جهت ساخت موشک‌های اسکاد ساخت سامانه‌های ارزان قیمت و دارای قدرت مانور بالاتر نیز آغاز شد، تا بتوانیم بعضی از اهدافی را که ارزش واهمیت چندانی ندارد با آن سامانه مورد اصابت قرار بدهیم. همانجا تلاش و پیگیری برای ساخت و تولید موشک نازعات در اولین قدم طرح‌ریزی شد و در دستور کار قرار گرفت که ما در پایان جنگ یعنی اواخر سال ۶۶ موفق شدیم به این سامانه دست پیدا بکنیم».

۱۳۷۷
موفقیت در ساخت شهاب ۳
روایت سردار «عباس خانی ارامنی» جانشین فرمانده توپخانه و موشکی نیروی زمینی سپاه، «درست است که وزارت دفاع به عنوان واحد پشتبیانی کننده نیروهای مسلح در بحث ساخت موشک «شهاب ۳» وارد می‌شود، اما عمده کارهای تحقیقاتی‌اش را شهید مقدم انجام داده بود. این شهید عزیز عقیده داشت، نباید چیزی را دیگران بسازند و بعد آن را به ما بدهند. به عبارت دیگر می‌گفت اگر نیروهای مسلح ما درک کردند بنابر نوع تهدید به چه ابزاری برای مقابله نیاز دارند، باید برای تولید آن گام بردارند. زیرا متخصصان داخلی کشورمان ازتوانمندی و قدرت عمل بسیار بالایی برخوردار هستند».

۱۳۸۱
ساماندهی صعود بزرگ به قله دماوند
روایت سردار «یدالله مکاری» مسئول هیات کوهنوردی سپاه: «کاری که سردار حسن مقدم انجام داد، کاری بس دشوار و بزرگ بود ولی از آنجا که قربه الی الله بود و همراه باتوکل و نشات گرفته از نام ائمه و یاری گرفتن از آنها بود،‌باموفقیت به انجام رسید صعود به قله دماوند بدون شک برای اولین و آخرین بار بود که اجرا شد. در سالروز میلاد حضرت فاطمه زهرا (س) از چهارده یال کوه دماوند با نا م چهارده معسوم با شرکت ۵۰۰۰ کوهنورد از سراسر رده‌های سپاه انجام شد که از ۵۰۰۰ نفر، ۴۱۳۷ نفر آنان موفق به صعود بر بام ایران یعنی قله دماوند شدند و حدیث کسا را انجا قرائت کردند».

۱۳۸۴
جانشین نیروی هوایی سپاه
در تاریخ ۱/۷/۱۳۸۴ به عنوان جانشین سردار علی زاهدی در نیروهای هوایی سپاه پاسداران منصوب شد.

۲۳اذر ۱۳۸۵
رئیس سازمان جهاد خودکفایی سپاه
در ت۲۵/۹/۱۳۸۵ به عنوان مشاور فرمانده کل سپاه در امور موشکی و رئیس سازمان خودکفایی سپاه انتخاب شد.

آبان ۱۳۹۰
شهادت
در پادگان امیرالمومنین (ع) و در حال آماده‌سازی آزمایش موشکی بر اثر انفجار زاغه مهمات، به یارانش شهید احمد کاظمی، حسن شفیع زاده، حسن غازی،‌غلامرضا یزدانی ، علیرضا ناهیدی، مصطفی تقی‌خواه و … پیوست.

 

 

 ???? ???? ?????? ?? ???? ???? ???? ???? ? ????? ????? ???? ????

۹۳/۱۱/۰۸

حضور در منزل شهید طهرانی مقدم ۱۳۹۰

???? ?? ???? ?????? ???? ??? ?????? ????

???? ?? ???? ?????? ???? ??? ?????? ????

???? ?? ???? ?????? ???? ??? ?????? ????

منبع:دفاع مقدس

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *