۰۰۲-کوه و سنگ و دشت این صحرا به چشمم آشناست

4 آبان 1393 در 9:56ق.ظ

السلام علیک یا اباعبدالله الحسین – ورود به کربلا

کوه و سنگ و دشت این صحرا به چشمم آشناست
دوستان محمل نگه دارید این جا کربلاست
حاجیان کعبه وصلیم و این صحرای خون
کعبه ما، مشعر ما، حج ما، میقات ماست
چشم ما زمزم، طواف ماست دور کشته ها
خیمه گاه ماست مروه، قتلگاه ما صفاست
حاجیان را سر تراشیدن بود سنّت ولی
در منای حج خون سرهای ما از تن جداست
سنگ دشمن: مهر سجده، خون سر: آب وضو
قتلگه سجاده و تسبیح، نوک نیزه هاست
نخل ها با ما سخن گویند در این سرزمین
کاین زمین شط الفرات و این بیابان نینواست
چشم من پیوسته می بیند در این صحرای خون
دست سقا، نعش اکبر، تربت اصغر کجاست
این زمین گلخانه ای از لاله های فاطمه است
این بیابان لاله گون دریایی از خون خداست
آب گردد از خجالت، آب در این سرزمین
آه آه تشنگان فریادهای بی صداست
ما سراسر کشته اشکیم و بر هر زخم ما
اشک “میثم” گر هزاران بار خون گردد رواست

(غلامرضا سازگار)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *