۰۰۱-حلقهی انگشتر دین را نگین افتاده بود
3 فروردین 1392 در 2:39ق.ظ
السلام علیک یا فاطمه الزهرا
حلقهی انگشتر دین را نگین افتاده بود
آیهی تطهیر بر روی زمین افتاده بود
از در بیت الولا میرفت آتش بر فلک
پشت آن در، هستی هستآفرین افتاده بود
روح مابین دو پهلوی نبی شد نقش خاک
یا که جانان امیرالمؤمنین افتاده بود؟
بضعهای از بضعهی ختم رسالت شد جدا
آیهای از قلب قرآن مبین افتاده بود
چادر ناموس ذات کبریا خاکی شده
یا ز پیکر شهپر روح الامین افتاده بود
وای من! در آستان وحی بر روی زمین
تکیهگاه محکم حبلالمتین افتاده بود
چار کودک را که جان عالمی قربانشان
لرزه از این غم به جسم نازنین افتاده بود
«میثم» آن روزی که ناموس خدا را میزدند
در جهان غوغای روز واپسین افتاده بود
( غلامرضا سازگار)
دیدگاهتان را بنویسید