۰۰۴- توان واژه کجا و مدیح گفتن او

29 فروردین 1393 در 10:26ق.ظ

السلام علیک یا فاطمه الزهرا توان واژه کجا  و مدیح گفتن او قلم قناری گنگی ست در سرودن او کشاندنش به سحارّی شعر ممکن نیست کمیت معجزه لنگ است پیش توسن او

السلام علیک یا فاطمه الزهرا پرواز می دهیم که بال و پرت کنیم معراج می بریم که پیغمبرت کنیم دیگر بس است خلوت چله نشینی ات وقتش رسیده است مقرب ترت کنیم

سایه سوختن خیمه به دیوار افتاد گذر زینب از این کوچه به بازار افتاد تا که با نعره یک سنگ دل آینه ریخت شیشه ای خرد شد و از سر دیوار افتاد پای آتش به …

۰۱۰-نیمه شب تابوت را برداشتند

14 فروردین 1393 در 11:39ق.ظ

السلام علیک یا فاطمه الزهرا نیمه شب تابوت را برداشتند بار غم بر شانه‌ها بگذاشتند هفت تن، دنبال یک پیکر، روان وز پی‌ آن هفت تن، هفت آسمان

السلام علیک یا فاطمه الزهرا به سخن لب بگشا یار خموش از سخنم نوح من خیز و ببین غرق به مـوج محـنم آنقدر سوخته ام زآه تـو ای سوخـتـه ام که اگر دیده گشایی نشناسی …

السلام علیک یا فاطمه الزهرا من که چون شمع سحر در اشک ماوا می کنم سر به زانو دارم و با خویش نجوا می کنم مانده ام تنها و بر کارم گره افتاده است من …

السلام علیک یا فاطمه الزهرا رخ مپوشان ز من و فرصت دیدارمگیر ماه رخسار علی! دست به رخسار مگیر تو بر این سوخته گلزار، صفا می بخشی همه ی عشق و صفا را تو ز …

السلام علیک یا فاطمه الزهرا به زحمت  می گشاید چشم خود را یار بیمارم به بخت خفته ی من اشک ریزد چشم بیمارم میان خانه ی آتش زده پیوسته خاموشم گهی زانو به بر بگرفته  …