۰۱۰-هوا خواه توام جانا و می دانم که میدانی

8 خرداد 1392 در 12:31ب.ظ

السلام علیک یا صاحب الزمان

هوا خواه تـو ام جانـا  و میدانم  کـه میدانی

که‌هم‌نادیده‌می‌بینی‌و هم‌ننوشته‌میخوانی

ملامت گو چه دریابد میان عـاشق  و معشـوق

نبیند چشم نابینا خصوص اسرار پنهانی

بیفشان زلف و صوفی را به پا بازیّ و رقص آور

که از هر رُقعه‌دلقش هزاران بت بیفشانی

گشادِ کـار مشتاقان  در آن ابروی دلبند است

خدا را یک‌نفس بنشین گره‌بگشا ز پیشانی

مَلَک در سجـده آدم زمین بوسِ  تو نیّت  کرد

که‌درحُسن‌تولطفی‌دیدبیش‌ازطَورِانسانی

چـراغ افروز چشم ما نسیم  زلف  خوبان است

مباد این‌جمع را یا رب غم از باد پریشانی

دریغا عیش شبگیری که در خواب سحر بگذشت

ندانی‌قدر وقت‌ایدل‌مگر وقتی‌که‌درمانی

ملول از همرهان بودن طریق کـاروانی نیست

بکش دشواری منزل به یـاد  عهد آسانی

خیـال چنبر زلـفش فریبت می دهد حـافظ

(حافظ)

«نِگـر تا حلـقه اقبالِ ناممکن نجنبانی»

یک پاسخ به “۰۱۰-هوا خواه توام جانا و می دانم که میدانی”

  1. رضا گفت:

    خیلی زیبا بود .بازم بذارید

پاسخ دادن به رضا لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *