جلسه یکشنبه – ۹۳/۷/۲۷

28 مهر 1393 در 11:33ق.ظ

گزیده ای از سخنان استاد حاج ماشالله عابدی در آخرین هفته مانده به محرم + اشعار + نوحه

در ذیل بخوانید از

دست زدن  و عروسی گرفتن برخی در شب ششم محرم….

چطور میشود با گریه بر امام حسین علیه السلام گناهان کبیره و صغیره بخشیده شود….

 

 

*وقتی برای حضرت علامه طباطبایی ره مطرح کردند که، چطور میشود با گریه بر اما حسین علیه السلام گناهان کبیره و صغیره بخشیده شود، جوابی دادند به این مضامین: شما هر گناهی که مرتکب میشوید با یک استغفار و پشیمانی، خداوند گناهان کبیره و صغیره را میبخشد، مگر کاری انسان انجام داده فقط یک استغفار کرده. آن وقت شما برای امام حسین گریه میکنی و اشک میریزی، این کار که سخت تر است.

*گاهی به حضرت زینب سلام الله علیها نسبت ام المصائب را میدهند، در صورتی که این واژه واژه مناسبی نیست و اگر گفته نشود بهتر است، زیرا (ام) به معنای مادر و ریشه است و ام المصائب میشود ریشه مصائب، حضرت زینب سلام الله علیها ریشه مصائب نیستند. البته اگر بعضا گفته میشود منظور کسی است که مصیبت زیاد دیده و رنج زیادی کشیده.

*قبل از انقلاب ترتیب روضه های دهه عاشورا مثل الان نبود، تا روز دوم و سوم مانند الان بود و بعد از آن برای اصحاب میخواندند تا ششم وهفتم که باز به همین روال الان بود تا شب حضرت ابالفضل علیه السلام  و شب عاشورا.

*آقای موید شعری را گفته بودند،چند نفر را صدا زدند تا بیایند موقع خواندن شعر گوش دهند، شب خواب دید امام رضا علیه السلام را که آقا فرمودن اگر برای ماگفتی چرا دیگران را صدا زدی، برای خودمان میخواندی.

اصل را نباید فراموش کرد، وقتی فراموش کنیم هرجایی می رویم میخوانیم هر جایی می رویم سینه میزنیم و …  برای رضای خدا بخوانیم و رضایت خدا و اهل بیت را ببینیم، اگر اینطور شود برنده ایم و به جایی میرسیم هرچند جمعیتی چند هزار نفری نداشته باشید.برای خدا بخوانید، شعری که میخوانید درش رضایت خدا را ببینید.

*دهه اول محرم بسیار موثر است. میگویند سید علی آقاقاضی، در حرم ابالفضل علیه السلام به نتیجه رسده است.

خود ائمه هم در این دهه مجلس روضه میگرفتند، حالا برخی شب ششم میایند کف میزنند، عروسی میگیرند. آدم یک مقدار فکر کند اصلا اونهایی هم که اهل دست زدن هستند نمیتوانند کف بزنند، چطور میشود آنوقت…

*در زیارت عاشورا میخوانیم(انی سلم لمن سالمکم و حرب لمن حاربکم) این باید نمود پیدا کند، الان داعش دارد اینهمه جنایت میکند بلاخره یک لعنی یک دعایی برای نابودیشان. اینهایی که مگویند زیارت عاشورا فقط بخوان و در آن هیچی نباشد فقط امام حسین، اینها مسئله دارند.

 

 

نوحه – میثم مومن نژاد

 

01 محرم

 

 

 

 

 

02 محرم

 

اشعار

زان یار دلنوازم شکریست با شکایت گر نکته دان عشقی بشنو تو این حکایت
بی مزد بود و منت هر خدمتی که کردم یا رب مباد کس را مخدوم بی عنایت
رندان تشنه لب را آبی نمی‌دهد کس گویی ولی شناسان رفتند از این ولایت
در زلف چون کمندش ای دل مپیچ کان جا سرها بریده بینی بی جرم و بی جنایت
چشمت به غمزه ما را خون خورد و می‌پسندی جانا روا نباشد خون ریز را حمایت
در این شب سیاهم گم گشت راه مقصود از گوشه‌ای برون آی ای کوکب هدایت
از هر طرف که رفتم جز وحشتم نیفزود زنهار از این بیابان وین راه بی‌نهایت
ای آفتاب خوبان می‌جوشد اندرونم یک ساعتم بگنجان در سایه عنایت
این راه را نهایت صورت کجا توان بست کش صد هزار منزل بیش است در بدایت
هر چند بردی آبم روی از درت نتابم جور از حبیب خوشتر کز مدعی رعایت
عشقت رسد به فریاد ور خود به سان حافظ قرآن ز بر بخوانی در چارده روایت

خواجه شیراز

 

 

شیعیان دیگر هوای نینوا دارد حسین
روی دل با کاروان کربلا دارد حسین

از حریم کعبۀ جدّش به اشکی شست دست
مروه پشت سر نهاد امّا صفا دارد حسین

می برد در کربلا هفتاد و دو ذبح عظیم
بیش از اینها حرمت کوی منا دارد حسین

پیش رو راه دیار نیستی کافیش نیست
اشک و آه عالمی هم در قفا دارد حسین

بس که محمل ها رود منزل به منزل با شتاب
کس نمی داند عروسی یا عزا دارد حسین

رخت و دیباج حرم چون گل به تاراجش برند
تا به جائی که کفن از بوریا دارد حسین

بردن اهل حرم دستور بود و سرّ غیب
ورنه این بی حرمتی ها کی روا دارد حسین

سروران ، پروانگان شمع رخسارش ولی
چون سحر روشن که سر از تن جدا دارد حسین

سر به قاچ زین نهاده راه پیمای عراق
می نماید خود که عهدی با خدا دارد حسین

او وفای عهد را با سر کند سودا ولی
خون به دل از کوفیان بی وفا دارد حسین

دشمنانش بی امان و دوستانش بی وفا
با کدامین سرکند ، مشکل دو تا دارد حسین

سیرت آل علی با سرنوشت کربلاست
هر زمان از ما یکی صورت نما دارد حسین

آب خود با دشمنان تشنه قسمت می کند
عزّت و آزادگی بین تا کجا دارد حسین

دشمنش هم آب می بندد به روی اهل بیت
داوری بین با چه قومی بی حیا دارد حسین

بعد از اینش صحنه ها و پرده ها اشک است و خون
دل تماشا کن چه رنگین سینما دارد حسین

ساز عشق است و به دل هر زخم پیکان زخمه ای
گوش کن عالم پر از شور و نوا دارد حسین

دست آخر کز همه بیگانه شد دیدم هنوز
با دم خنجر نگاهی آشنا دارد حسین

شمر گوید گوش کردم تا چه خواهد از خدا
جای نفرین هم به لب دیدم دعا دارد حسین

اشک خونین گو بیا بنشین به چشم “شهریار”
کاندرین گوشه عزائی بی ریا دارد حسین

مرحوم شهریار

 

 

جاده و اسب مهیاست،بیا تا برویم
کربلا منتظر ماست بیا تا برویم

ایستاده ست به تفسیر قیامت زینب
آن سوی واقعه پیداست بیا تا برویم

خاک،درخون خدا  می شکفد می بالد
آسمان،غرق تماشاست بیا تا برویم

تیغ، در معرکه می افتد و بر می خیزد
رقص شمشیر چه زیباست، بیا تا برویم

از سراشیبی تردید اگر بر گردیم
عرش،زیر قدم ماست بیا تا برویم

دست عباس، به خونخواهی آب آمده است
آتش معرکه برپاست بیا تا برویم

زره از موج بپوشیم و ردا از طوفان
راه ما، از دل دریاست بیا تا برویم

کاش،ای کاش! که دنیای عطش می فهمید
آب، مهریه زهراست بیا تا برویم

چیزی از راه نمانده ست چرا برگردیم
آخر راه، همین جاست بیا تا برویم

فرصتی باشد اگر ،باز در ین آمد و رفت
تا همین امشب و فرداست بیا تا برویم

ابوالقاسم حسینجانی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *