شهید علی امجد دژگانی
محل شهادت : فاو – ام القصر
تاریخ ولادت : ۱۳۳۹
تاریخ شهادت : ۱۳۶۶/۰۱/۱۰
محل دفن : قطعه ۵۳ بهشت زهرا (س) ردیف ۲
باسمه تعالی
وصیت نامه
حقیر علی امجد دژگانی فرزند حسین یکی از بندگان گنهکار خداوند غفور که بارها و بارها مورد لطف و رحمت الهی قرار گرفته ولی نتوانست خود را از لذایذ دنیوی و هواهای نفسانی مبری سازد . از همه عزیزان ، اقوام و آشنایان التماس دعا داشته و حلالیت می کنم . خدایا تو خود می دانی برای آخرت خود چیزی آماده ندارم . خداوندا از سرور شیعیان و مولای عزیزم اباعبدالله الحسین شرمنده ام ، شرمنده از اینکه بعد از مدت هفت سال که از جنگ می گذرد و بیش از هشت سال از انقلاب نتوانستم خدمتی جهت انقلاب اسلامی و مردم مستضعف و مهربان خود انجام دهم . خدایا من دلخوشی در این دنیا نداشتم . خدایا هر حرکتی کردم نتوانستم خود را بسازم خدایا امیدم به بی بی فاطمه زهرا ( س ) است . امیدم به این است که در روز قیامت به واسطه این خانم بزرگوار بتوانم از آتش جهنم نجات پیدا کنم .
عزیزان هر کس بهترمیداند که چه است و چگونه بزرگ شده و چه رفتاری دارد . اگر این مطالب را بیان می کنم فقط جنبه تذکر است و بس . قدری بخود آئیم و بجای تعمق و تفکر به کسب بیشتر مادیات بفکر تهیه توشه ای جهت آخرت خود باشیم . بیائیم بجای حسابرسی به زندگی مادی در سال نو و خانه تکانی منزل به اعمال و کردار و کارهای خود در سال گذشته حسابرسی کنیم . کمتر به فکر بهتر زندگی کردن باشیم . کدام پیامبر ما خوب می پوشید و خوب می خورد . کدام امام ما در فکر بهتر زیستن ظاهری خود بود . مگر امیرالمومنین ( ع ) نبود که با آنکه زمامدار حکومت اسلام بود همیشه در نهایت فقر زندگی می کرد و بعضاً دو روز یا سه روز می شد که غذایی نمی خوردند . مگر اباعبدالله الحسین نبودند که پشت پا به تمام لذتها وخوشیهای دنیوی زده و خود و تمام اهل بیتش و فرزند رشیدش در یک روز شهید شدند . خدایا روز محشر جواب اباعبدالله الحسین را چگونه بدهم . ای کسانیکه بدون هیچ عذر و بهانه یا به بهانه زن و بچه و خانه و غیره به ندای امام لبیک نگفته و تابحال به جبهه نرفتید . در روز محشر چه می خواهید بگویید . آیا از فاطمه (س ) خجالت نمی کشید .!!
سعی کنید مراسم ختم مرا هر چه ساده تر برگزار کنید ولی از قول من از هیات محبان و دیگر مداحان اهل بیت که د رمراسم شرکت میکنند بخواهید که بیشتر در مورد مصیبتهای بی بی فاطمه زهرا ( س) بخوانند که ما هر چه پیروزی داریم از مدد این خانم بزرگوار است
مادر و پدر عزیزم من شما را در طول حیات پرگناهم خیلی اذیت کردم . اگر شما مرا نبخشید و شما من را حلال نکنید قطعاً وسیله رسیدن به هدف و آرزویم که همان کشته شدن در راه خدا و امام برحقمان است سخت تر و می توان گفت غیرممکن است .
از تمام دوستان ، اقوام ، خویشان ، نزدیکان و خانواده خود و علی الخصوص از همسرم مصرانه و هر کس که مرا دیده و می شناسد حلالیت می طلبم .
به امید پیروزی رزمندگان و طول عمر حضرت امام و آمرزش گناهان .
علی امجد دژگانی ۶۶/۱/۵ ساعت ۱۰:۲۷ اهواز
همزاد کویرم تب باران دارم درسینه دلی شکسته پنهان دارم درددفتر خاطرات من بنویسید من هرجه که دارم از شهیدان دارم.